تاریخ : پنج شنبه 29 اسفند 1392
نویسنده : بچه ی شمال
لطفا در نظرسنجی هم شرکت کنید
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ : سه شنبه 27 اسفند 1392
نویسنده : بچه ی شمال
لطفا در نظرسنجی هم شرکت کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : یک شنبه 25 اسفند 1392
نویسنده : بچه ی شمال
لطفا در نظرسنجی هم شرکت کنید
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : یک شنبه 25 اسفند 1392
نویسنده : بچه ی شمال
اسیر شده بود 15 سال بیشتر نداشت؛ حتی مویی هم در صورتش نبود سرهنگ عراقی اومد یقه شو گرفت، کشیدش بالا گفت: اینجا چه کار میکنی؟ حرف نمی زد سرهنگ عراقی گفت: جواب بده گفت: ولم کن تا بگم.ولش کرد.خم شد از روی زمین یک مشت خاک برداشت، آورد بالا گفت:اینجا خاک منه، تو بگو اینجا چه کار میکنی؟ سرهنگ عراقی خشکش زده بود . . .
لطفا در نظرسنجی هم شرکت کنید
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1